دیدار جمعی از مادران عزدار با یکی از مجروحان قیام مردم ایران
همزمان با روز مادر جمعي از مادران عزادار به ديدار اميد يكي از مجروهان 25 خرداد 88 رفتند .
مادران با استقبال گرم خانواده و اميد روبرو شدند . اميد با لبخند گفت ظاهرا جايمان عوض شده ، حق بود كه من به ديدارتان بيايم و مادران در جواب گفتند شما به گردن تمام ايران حق داريد و آمديم تا بگوييم مادران هرگز فرزندان جراحت ديده اين سرزمين را فراموش نمي كنند .
اميد ، 35 ساله از دانشجويان اخراج شده اي است كه در 18 تير سال 78 درحالي از دانشگاه اخراج مي شود كه در ترم هشتم رشته متالوژي در دانشگاه اصفهان تحصيل مي كرد.
اميد در رشته خود مشغول به كار بود و در روز 25 خرداد در حالي كه يكي از مهمانانشان را به فرودگاه رساند در برگشت حوالي ساعت 8 شب وقتي با شلوغي بسيار خيابانها مواجه شد ماشين را گوشه اي پارك كرد نرسيده به بهبودي ماشينهاي گارد را ميبيند كه گارديها به محض پياده شدن شروع به ضرب و شتم مردم مي كنند . گارديها با باتوم بي امان به جانش مي افتند طوري كه تصور مي كنند مرده و با كلت سعي در زدن تير خلاص دارند ،سه تير شليك مي كنند كه دو گلوله از پس سر او با خراش سطحي رد مي شود ولي گلوله سوم از چانه وارد شده و بين مهره ها گير مي كند و حدود يكسال است كه در همانجا ماندگار شده و پزشكان معتقدند با خارج كردن آن با احتمال خيلي زياد مي ميرد . اميد فقط توان حركت دادن يك دست را دارد و بقيه بدنش قلج مي باشد .
مي گويد پس از شليك به او ،او را كه تصور مي كردند در حال مرگ است همراه با 5 يا 6 نفر ديگر روي هم ديگر داخل يك آمبولانس انداختند و به نزديكترين بيمارستان منتقل كردند .
از بين آنها اميد خوش شانس ترينشان بود كه زنده ماند و فكر مي كردند او هم به زودي مي ميرد اما او نمرد . بعد از 4يا5 روز به بيمارستان ديگري منتقل شد ماموران چندين بار سعي كردند او را از بيمارستان با خود ببرند كه با مقاومت و سرسختي خانواده روبرو شدند و خوشبختانه نتوانستند .
به اين ترتيب اميد از مرگ نجات مي يابد ولي بجاي فارغ التحصيل شدن از يكي از بهترين دانشگاه ها و بهترين رشته ها و در دست گرفتن گوشه اي از كارها در دستان پرتوانش اسير رختخواب مي شود .
درحالي كه اتفاقات از اين دست را اخيرا زياد شنيديم ولي هيچوقت نمي توانيم به شنيدن آن عادت كنيم و سخت متاثر نشويم .
با دلي پر درد از اميد خداحافظي مي كنيم و آرزو مي كنيم تا راهي پيدا شود تا سلامتیش را بازيابد .
گزارشی از دیدار مادران عزادار با یکی از مجروحین قیام
انتشار:فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
همزمان با روز مادر جمعي از مادران عزادار به ديدار اميد يكي از مجروهان 25 خرداد 88 رفتند .
مادران با استقبال گرم خانواده و اميد روبرو شدند . اميد با لبخند گفت ظاهرا جايمان عوض شده ، حق بود كه من به ديدارتان بيايم و مادران در جواب گفتند شما به گردن تمام ايران حق داريد و آمديم تا بگوييم مادران هرگز فرزندان جراحت ديده اين سرزمين را فراموش نمي كنند .
اميد ، 35 ساله از دانشجويان اخراج شده اي است كه در 18 تير سال 78 درحالي از دانشگاه اخراج مي شود كه در ترم هشتم رشته متالوژي در دانشگاه اصفهان تحصيل مي كرد.
اميد در رشته خود مشغول به كار بود و در روز 25 خرداد در حالي كه يكي از مهمانانشان را به فرودگاه رساند در برگشت حوالي ساعت 8 شب وقتي با شلوغي بسيار خيابانها مواجه شد ماشين را گوشه اي پارك كرد نرسيده به بهبودي ماشينهاي گارد را ميبيند كه گارديها به محض پياده شدن شروع به ضرب و شتم مردم مي كنند . گارديها با باتوم بي امان به جانش مي افتند طوري كه تصور مي كنند مرده و با كلت سعي در زدن تير خلاص دارند ،سه تير شليك مي كنند كه دو گلوله از پس سر او با خراش سطحي رد مي شود ولي گلوله سوم از چانه وارد شده و بين مهره ها گير مي كند و حدود يكسال است كه در همانجا ماندگار شده و پزشكان معتقدند با خارج كردن آن با احتمال خيلي زياد مي ميرد . اميد فقط توان حركت دادن يك دست را دارد و بقيه بدنش قلج مي باشد .
مي گويد پس از شليك به او ،او را كه تصور مي كردند در حال مرگ است همراه با 5 يا 6 نفر ديگر روي هم ديگر داخل يك آمبولانس انداختند و به نزديكترين بيمارستان منتقل كردند .
از بين آنها اميد خوش شانس ترينشان بود كه زنده ماند و فكر مي كردند او هم به زودي مي ميرد اما او نمرد . بعد از 4يا5 روز به بيمارستان ديگري منتقل شد ماموران چندين بار سعي كردند او را از بيمارستان با خود ببرند كه با مقاومت و سرسختي خانواده روبرو شدند و خوشبختانه نتوانستند .
به اين ترتيب اميد از مرگ نجات مي يابد ولي بجاي فارغ التحصيل شدن از يكي از بهترين دانشگاه ها و بهترين رشته ها و در دست گرفتن گوشه اي از كارها در دستان پرتوانش اسير رختخواب مي شود .
درحالي كه اتفاقات از اين دست را اخيرا زياد شنيديم ولي هيچوقت نمي توانيم به شنيدن آن عادت كنيم و سخت متاثر نشويم .
با دلي پر درد از اميد خداحافظي مي كنيم و آرزو مي كنيم تا راهي پيدا شود تا سلامتیش را بازيابد .
گزارشی از دیدار مادران عزادار با یکی از مجروحین قیام
انتشار:فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر