۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

ملاقات حامیان مادران در فرانکفورت با حزب سوسیال دمکرات آلمان28.04.2010


امروز چهارشنبه 28 آپریل دیداری با حزب سوسیال دمکراتها ،اس پ د ،در پارلمان استان هسن داشتیم در این دیدار ما خواسته های خود را کتبی و شفاهی ارائه دادیم حزب اس پ د ضمن اعلام همبستگی قول حمایت و رسیدگی به خواسته های ما را به ما دادند .
Ort: ویزبادن

فراخوان برای ثبت مبارزات خانواده های جان باختگان و ..

فراخوان برای ثبت مبارزات خانواده های جان باختگان، زندانیان، مفقود شدگان ، و سایر آسیب دیده گان سیاسی- عقیدتی؛ برای به رسمیت شناختن حقوق اولیه شهروندی خود و حق دانستن حقیقت در مورد علت و چگونگی و شناخت عوامل جنایات و حق خواستن پاسخ
ما برآنیم که بخشی از مبارزات مادران و خانواده های زندانیان، مفقود شدگان، جان بدر بردگان، تبعیدی ها و جان باختگان سیاسی- عقیدتی را برای به رسمیت شناختن حقوق شهروندی خود به عنوان قربانیان جنایت و آسیب دیده گان سیاسی- عقیدتی نشان دهیم.
ما برآنیم که پیگیری و پایداری خانواده ها را برای دانستن حقیقت در مورد علت و چگونگی و شناخت عوامل جنایات به ثبت برسانیم. همچنین آسیب های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارده بر این خانواده ها را در طول سی و یک سال گذشته و حتی قبل تر یعنی از سال های پایانی حکومت پادشاهی یعنی زمانی که خانواده ها برای بیان درد مشترک خود در کنار هم قرار گرفتند و صدای اعتراض خود را در جلوی زندان ها ،در جلوی دادگستری، در رفتن به خاوران و سایر گورستانها، در برگزاری مراسم یادبود، در محل کار ،در دانشگاه، در رسانه ها و ... بلند کردند را گردآوری و در یک کتاب به چاپ برسانیم.
بدین منظور از تمامی مردم آزاده ی ایران، مادران و خانواده های آسیب دیده، مادران خاوران و همچنین مادران داغدار و عزادار و حامیان آنها در سراسر دنیا می خواهیم که در این امر مهم ما را همراهی نمایند تا بتوانیم سهم کوچکی در نشان دادن پایداری خانواده ها داشته باشیم. ما اعتقاد عمیق داریم که پیگیری و پایداری و صدای اعتراض مادران و خانواده ها، نقش بسیار مهمی در آشکار شدن حقیقت داشته و دارد و همچنین در امر دادخواهی تأثیر شگرفی خواهد گذاشت.
ما امیدواریم که بتوانیم بخش کوچکی از درد و رنج خانواده های جان باختگان و قربانیان سیاسی در طول سال های گذشته و بخصوص جریانات اخیر را به روی کاغذ بیاوریم، درد و رنجی که مادران و خانواده ها در طی این مدت تحمل کرده اند تا نگذارند خون های ریخته شده به هدر رود و به فراموشی سپرده شود. همچنین می خواهیم نشان دهیم که چقدر صدای اعتراض و دادخواهی آنها به اشکال مختلف برای به رسمیت شناختن حقوق شهروندی قربانیان سیاسی و حق دانستن حقیقت و خواست پاسخگویی از اهمیت والایی برخوردار بوده و تا چه میزان در جلوگیری از تکرار تاریخ تأثیرگذار بوده و خواهد بود.
لطفن مطالب خود اعم از : خاطرات تلخ و شیرین ، مقاله ، گزارش ، شعر و داستان را به آدرس ایمیل مادران عزادار بفرستید.madaraneazadar@gmail.com
مادران عزادار- اول اردیبهشت 1388

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

بیانیه مطبوعاتی حزب چپ های آلمان در رابطه با دیدار ما با آنها

ویس بادن بیست و سه آوریل 2010

بیانیه مطبوعاتی حزب چپ های آلمان- دی لینکه- در پارلمان استان هسن

توقف بازپس فرستادن ایرانیان& همبستگی با اپوزیسیون دمکرات ایران
به مناسبت دیدار گروه همبستگی بامادران عزادار در ایران ازشهر فرانکفورت در پارلمان ویس بادن / استان هسن:
آقای ویلی فن اوین - رییس جناح چپ در مجلس هسن ،در توضیح مطبوعاتی خود اعلام نمودند که
حزب چپ های آلمان- دی لینکه - در پارلمان هسن از تمامی امکانات خود استفاده نموده وتلاش میکند که پناهجویان ایرانی ،که از ایران فرار کرده اند
اینجا پناه یابند و هیج ایرانی از این استان اخراج نشود.
آقای ویلی فن اوین در این گزارش مطبوعاتی اینطور ادامه میدهد:
این خانمها از مراسم همبستگی هفتگی خود در فرانکفورت گزارش دادند. در گزارشاتشان از حمله و برخوردها و فحاشی هایی گزارش دادند. اینان حدس میزنند که اینگونه رفتار خا ص ماموران مخفی دولت جمهوری اسلامی ایران میباشد.
این گروه برای سالروز مقاومت مردم ایران در خرداد سال 2009 پس از آن تقلب انتخاباتی و برای همبستگی با مادرانی که فرزندانشان را در این راه از دست داده اند، برنامه ای در دست تدارک دارد و ما سازمان چپ ها از این آکسیون حمایت خواهیم کرد.
پارلمان هسن / حزب چپ آلمان دی لینکه












۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبه

گردهمآیی حامیان مادران عزادار در فرانکفورت شنبه 24.04.2010

گردهمآئی این هفته شنبه24 آپریل طبق معمول هفته های قبل حامیان مادران عزادار در فرانکفورت گرد هم آمدند تا با اعلام دوباره ی حمایت شان از مادرانی که سال هاست فرزندانشان توسط حکومت اسلامی کشته شده اند اطلاعاتی در این مورد نیز به مردم رهگذر برسانند .


خشونت طلبان که این بار گروه های فشارشان را دارند در کشورهای اروپایی تقویت و سازماندهی می کنند پس از استیصال از خاموشی و انفعال تجمعات حامیان مادران عزادار به این تجمع حمله کرده از حامیان مادران و پلاکاردها عکس گرفته و شمع های مادران را زیر لگدهایشان گرفتند .

حامیان مادران عزادار در فرانکفورت اعلام کرده اند که این گونه حرکات خشونت بار را محکوم نموده و می دانند که این کار جز از بانیان کشتار و اعدام و زندان ساخته نیست به همین دلیل خشونت طلبان گروه های فشار باید بدانند که ما همچنان ایستاده ایم و مادران عزادار را تنها نخواهیم گذاشت .

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

گزارش و تصویر
دیدار نوروزی مادران عزادار با خانواده ی شهید مسعود هاشم زاده

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
دوشنبه ٣۰ فروردين ۱٣٨۹ - ۱۹ آوريل ۲۰۱۰


اخبار روز- گزارش دریافتی: جمعی از مادران عزادار رشت و تهران روز چهار شنبه ۲۵ فروردین، به مناسبت آغاز سال جدید به دیدار خانواده ی شهید مسعود هاشم زاده - که در جریان راهپیمایی مسالمت آمیز ۲۵ خرداد، با شلیک مستقیم گلوله به شهادت رسیده بود، رفتند.
در این دیدار، طیف های مختلفی از مادران عزادار حضور داشتند، خانواده هایی که عزیزان شان در سی و یک سال اخیر به جرم اعتقاداتشان اعدام ، مفقود و یا زندانی شده و یا در اعتراضات چند ماهه اخیر آسیب دیده بودند.

در این دیدار ، مادران با تاکید برضرورت حذف مرزبندی های جعلی میان کشته شدگان عقیدتی، بر اهمیت بررسی ابعاد این قبیل فجایع و افشا و محاکمه عادلانه عاملان و آمران مرگ هزاران بیگناه ، تاکید کردند.

مادران حاضر در جمع ، با مهم و مفید تلقی کردن این گونه دیدار ها، بر دلجویی از آسیب دیدگان و خانواده ها ی آنان نیز تاکید داشتند.

روز ۵ شنبه ۲۶ فروردین نیز، مادران به همراه خانوده ی مسعود هاشم زاده بر سر مزار آن شهید حاضر شدند و یادش را گرامی داشتند.
حضور بر سر مزار شهید هاشم زاده که با سرودخوانی های مادران همراه بود بسیار تاثیر گذار بود.مادران در حالیکه هر یک عکس هایی از مسعود و شمع هایی روشن در دست داشتند، به خواندن سرود "مرغ سحر ناله سر کن" و " از خون جوانان وطن لاله دمیده" و ...پرداختند.

در پایان، مادران در حالی گورستان را ترک کردند که مزار شهید هاشم زاده را با گلهای رنگارنگ بهاری پوشانده بودند.

۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

گردهمائی این هفته 17.04.2010 حامیان مادران در فرانکفورت




روز شنبه 17.04.10 بیشتر از دفعات گذشته به برنامه ما توجه نشان داده شد. اول به دلیل هوای بسیار خوب بهاری و دوم اینکه جای همیشگی ما به دلایلی قابل استفاده نبود و مجبور شدیم با اجازه پلیس به وسط میدان که پر رفت وآمدتر هست برویم.
امروز پلیس توجه خواصی به برنامه ما داشت چون به آنها اعلام شده که در شهرهای مختلف مزدوران رژیم ...در مراسم اعتراضی ایرانیان مزاحمت ایجاد کرده اند و عکس و فیلم از ایرانیان معترض گرفتند. به همین دلیل دستور دارند که بیشتر مواظب باشند.
امروز اطلاع رسانی به صورت وسیعی انجام شد.

دیدار حامیان مادران در فرانکفورت با حزب سوسیال د مکراتهای آلمان


در روز شنبه 17.04.10 قبل از برنامه هفتگی خود در دیداری دوستانه با نمایندگان زنان خارجی در شهر افنباخ ،حومه فرانکفورت ،و نماینده حزب سوسیال دمکراتهای پارلمان آلمان خانم اوتا زاپف و خانم هایکه هابرمن نماینده حزب سوسیال دمکراتها در استان هسن گزارشی از مشکلات و فعالیت مادران عزادار در ایران و همچنین گزارشی از کار هفتگی خودمان در نه ماهه اخیر در فرانکفورت دادیم .در این دیدار خواسته های خودمان را به صورت شفاهی و کتبی بیان کردیم و درخواست کمک و پشتیبانی کردیم.
ما خواستهای عاجل خود را از جمله توقف اعدامها، آزادی سریع و بی قید وشرط زندانیان سیاسی و همچنین رسیدگی به وضعیت پناهجویان ایرانی را با این نمایندگان مجلس مطرح کردیم .خانم زاپف ضمن ابراز همدردی و پشتیبانی از خواستهای به حق مردم ایران در چهارچوب قوانین حقوق بشر قول پیگری خواسته های ما به خصوص به دلیل امکانات قانون بین الملل جهت رسیدگی به وضعیت پناهجویان ایرانی در کشورهای همسایه از طریق سفارتهای آلمان در این کشورها را به ما دادند .
در این دیدار کار ما از طرف نمایندگان مجلس حاضر در جلسه و دیگر زنان حاضر مورد تائید و تشویق زیادی قرار گرفت که باعث دلگرمی بیشتر ما در کارمان شد.

ما مادران را تنها نمیگذاریم و تا آخر ایستاده ایم به امید آزادی و پیروزی.

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

گردهمائی این هفته حامیان مادران در فرانکفورت 10.04.201





۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

پسرم محمد داوری را آزاد کنید

یا مرا هم پیش پسرم ببرید

محمد داوری را از روزنامه همبستگی می شناسم. یک معلم ساده و صادق و صمیمی بود که وارد تحریریه شد برای کار در حوزه رسانه. بعدها هم در سحام نیوز سایت حزب اعتماد ملی همکاری می کرد. او هم همانند آریا آرام نژاد ناشناس نیست اما در مقایسه با زمان و نحوه بازداشت و اعتصاب غذا و فشارهای روحی که او در دوران بازداشت بدون مرخصی خود طی می کند تقربیا می شود مدعی شد که او هم گمنام مانده است. محمد داوری در سایت سحام نیوز همراه کروبی بود که او را به بهانه جمع آوری و تهیه مدارک مربوط به تجاوزات جنسی در کهریزک هفت ماه پیش دستگیر کردند و از آن تاریخ تا کنون زیر سخت ترین شکنجه ها و فشارها قرار دارد. طی این مدت هر سه ماه یکبار تنها به مادر پیر او که از شهرستان بجنورد به تهران می آید اجازه دیدار و ملاقات داده می شود و از هرگونه مرخصی و دیدار با همسر و دیگر اعضای خانواده خود محروم است. با اعمال این فشارها بر محمد داوری قصد دارند تا او را وادار کنند در یک مصاحبه خبری و جنجالی صحت ادعاهای مهدی کروبی در خصوص تجاوزات جنسی را زیر سوال ببرد. در حال حاضر شرایط جسمی و روحی محمد داوری بسیار وخیم است . پیش از این محمد داوری در بند عمومی بوده است اما به دلیل اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی در گفت و گو با معاون وزیر اطلاعات که چندی پیش از بند ایشان دیدار داشته است بلافاصله و پس از خروج این مقام دولتی از بند عمومی به سلول انفرادی منتقل شده است. پس از آن بود که داوری برای دومین مرتبه اقدام به اعتصاب غذای کرد. در حال حاضر هیچ گونه اطلاعی از وضعیت داوری در دست نیست.مادرش می گوید: محمد کاری نکرده است ، جرمی ندارد، یا پسرم را آزاد کنید یا مرا هم پیش پسرم ببرید...من در تهران هم جایی را ندارم که بمانم.....
برداشت از سبز یعنی وطن شماره13

مادر کیانوش آسا: تا روز مجازات قاتل فرزندم ساکت نمی نشینم !

فرشته قاضی

مادر کیانوش آسا، دانشجوی دانشگاه علم و صنعت که در تجمع میلیونی 25 خرداد مورد اصابت گلوله قرار گرفت در مصاحبه با "روز" خواهان پاسخ گویی مسئولان و معرفی آمران و عاملان قتل فرزندش شد.

کیانوش آسا، نقاش، کاریکاتوریست، نوازنده و دانشجوی شیمی دانشگاه علم و صنعت تهران بود که روز 25 خرداد پس از اینکه مورد اصابت گلوله قرار گرفت مفقود شد و 9 روز بعد خانواده او، پیکر او را در سردخانه پزشکی قانونی شناسایی کردند.

خانواده کیانوش آسا که طی 9 ماهه گذشته بارها مورد تهدید قرار گرفته اند تاکید دارند که تا معرفی و مجازات قاتل فرزندشان از پای نخواهند نشست. فشارها بر این خانواده تا بدانجا پیش رفت که برادر او بازداشت شد و و دو ماه را در زندان گذراند.

انتشار تصویری از فاطمه فلاح، مادر کیانوش آسا که در یک دست عکس فرزند شهید و در دست دیگر عکس پسر در بندش را در دست داشت، واکنش های بسیاری به دنبال داشت. این مادر رنج دیده، همان زمان به "روز" گفته بود که: "مگر این‌ها خودشان بچه ندارند که با بچه‌هاى مردم این‌طور رفتار مى‌کنند. من مادر چه گناهى کرده ام که باید یک بچه‌ام در سینه‌ خاک باشد و این یکى کنج زندان".

اکنون کامران با قرار کفالت آزاد شده اما خانم فلاح هنوز شهادت کیانوش 25 ساله را باور ندارد. او با "روز" از تهدیدها، فشارها، شهادت کیانوش آسا و بازداشت و بازجویی های کامران آسا سخن گفته است.

خانم فلاح، شما در شکایتی خواهان معرفی قاتل فرزندتان شده بودید. این شکایت چه شد و پی گیری هایتان چه نتیجه ای داشته است؟

هیچ جوابی تاکنون به ما نداده اند. دو بار از دادسرای جنایی ما را احضار کردند. رفتیم و پرسیدند که خواسته شما چیست؟ گفتیم ما میخواهیم آمران و عاملان قتل پسرم معرفی و مجازات شود. از طرفی ما مطمئن هستیم که کیانوش، روز 25 خرداد تیر خورده اما 29 خرداد او را تحویل پزشکی قانونی داده اند و در گزارش پزشکی قانونی نوشته شده که "تحویل جسد توسط افراد ناشناس" ما میخواهیم روشن شود این 4 روز پسرم کجا بوده و در چه شرایطی قرار داشته و کی کشته شده است.

پرونده شکایت شما در داد سرای جنایی تهران است؟

در ابتدا بله در این دادسرا بود اما مدتی است که ارجاع داده اند به اداره آگاهی و می گویند چون پرونده قتل است آگاهی باید رسیدگی کند.

شما قبلا در نامه ای به رئیس قوه قضائیه خواستار روشن شدن چگونگی کشته شدن فرزندتان شده بودید. آیا از دفتر رئیس قوه قضائیه و یا از جانب ایشان پاسخی به نامه شما داده شد؟

ما این نامه را همزمان با رئیس قوه قضائیه به جاهای مختلفی فرستادیم از جمله کمیته رسیدگی به حوادث بعد از انتخابات که از سوی مجلس تشکیل شده بود، رئیس مجلس شورای اسلامی، نمایندگان کرمانشاه در مجلس، رئیس دانشگاه علم و صنعت و همچنین آقایان موسوی و کروبی، اما هیچ پاسخ و واکنشی از سوی رئیس قوه قضائیه که در اصل ایشان مورد خطاب ما بودند، ندیدیم و هیچ توجهی به درخواست ما نشد. از میان تمام این ارگان ها و افرادی که نامه را برایشان فرستادیم فقط دفتر آقای علی لاریجانی، به ما جواب داد که آن هم نوشته بود نامه را به دادستانی تهران ارجاع داده است.

آقای موسوی و آقای کروبی هم جوابی ندادند؟

ما با آنها دیدار داشتیم و تمام قضایا را توضیح دادیم اما مدارک مربوط به این مساله همراهمان نبود. آقای کروبی از ما خواستند نامه پزشکی قانونی و تمام مدارک موجود را برای کمیته ای که ایشان و آقای موسوی برای پی گیری آسیب دیدگان بعد از انتخابات تشکیل داده بودند و آقای دکتر بهشتی رئیس این کمیته بود بفرستیم. ما هم همه مدارک را فرستادیم اما دقیقا یک روز بعد از رسیدن مدارک ما، به این کمیته حمله کردند و تمام مدارک و اسناد کمیته را با خود بردند.

شما پیشتر اعلام کرده بودید که پسرتان بعد از اصابت گلوله، مفقود شده بود. گویا شاهدان عینی تیرخوردن کیانوش، در این زمینه توضیحاتی به شما داده بودند. ممکن است در این زمینه توضیح دهید؟

کیانوش به اتفاق دوستان خودش در تجمع 25 خرداد شرکت کرده اما بعد از شلوغی و ازدحام جمعیت از دوستانش جدا شده بود. وقتی تیر می خورد کسانی که شاهد بودند بعد از مدتی ما را پیدا کردند و گفتند که کیانوش را نمی شناختند و او بعد از اصابت گلوله، خودش را معرفی کرده است. یعنی وقتی کیانوش از پهلو تیر میخورد می افتد و مردم به کمک او می آیند و او را جابجا میکنند، او اسم خود را می گوید. این شاهدان می گفتند که کیانوش تا قبل از اینکه سوار آمبولانس شود و از محل دور شود فقط یک تیر در ناحیه پهلو خورده بود و وضعیتش چنان نبود که منجر به مرگ شود بلکه سرحال بود و با آنان حرف میزد اما از زمانی که او را به همراه چند نفر دیگر که آنها نیز تیر خورده بودند با آمبولانس از آنجا می برند دیگر هیچ کسی خبر ندارد چه اتفاقی افتاده است.

اما وقتی شما پیکر کیانوش را دیدید جای دو گلوله بر پیکر او وجود داشت؛ درست است؟

بله ما روز 3 تیر جسد کیانوش را از روی عکس هایی که نشانمان دادند شناسایی کردیم. چهره اش به شدت تغییر کرده بود و دهانش پر از خون بود و باور نمیکردیم کیانوش است تا اینکه نامه رویت جسد راگرفتیم و پیکر او را 4 تیر ماه دیدیم. در حالیکه شاهدان عینی گفته بودند فقط یک تیر به پهلوی کیانوش خورده بود که او را سوار آمبولانس برده اند اما در پیکر پسرم جای دو گلوله بود که گلوله دوم به پایین گردن او اصابت کرده بود. کالبد شکافی هم شده بود و تمام لباس هایش را برداشته بودند.

در گواهی پزشکی قانونی، چه علتی برای فوت کیانوش ذکر شده بود؟

در گواهی پزشکی قانونی علت مرگ را اصابت گلوله نوشته بودند اما همانطور که در نامه به رئیس قوه قضائیه هم نوشته بودیم تنها نوشته بودند اصابت گلوله و هیچ توضیحی نداده بودند که اسلحه از چه نوعی بوده و گلوله ها هر دو از یک جنس بوده یا اینکه کیانوش چه روزی در گذشته است. ما در این زمینه حتی به قاضی پرونده نیز اعتراض کردیم و توضیح خواستیم اما تنها جوابی که به ما دادند این بود که فقط در حد همان گواهی پزشکی قانونی اطلاع دارند و چیز دیگری نمیدانند.

خانم آسا، بعد از شهادت کیانوش، فرزند دیگر شما نیز بازداشت شد. آیا این بازداشت در راستای تحت فشار قرار دادن خانواده شما برای سکوت صورت گرفت یا علت دیگری داشت؟

کامران، برای پی گیری شکایت ما به طور مداوم در تهران رفت آمد داشت. از ما دعوت شده بود در مراسم 16 آذر در دانشگاه علم و صنعت که کیانوش دانشجوی آن بود به صورت نمادین شرکت کنیم. چون خیلی ها به مناسبت روز دانشجو، سر خاک پسرم می آمدند، من نتوانستم تهران بروم و کامران به نمایندگی از ما و با تاج گلی رفت که در مقابل در دانشگاه لباس شخصی ها سراغ او می روند و می گویند که از پلیس امنیت هستند و او نباید وارد دانشگاه شود، چون دانشجویان با حضور او تحریک می شوند. کامران هم موضوع را توضیح میدهد که تاج گل را به نمایندگی از ما قرار است در یکی از کلاس های درس کیانوش بگذارد. به او می گویند سوار ماشین آنها شود تا به اتفاق هم وارد دانشگاه شوند و تاج گل را بگذارد. کامران هم علیرغم میل باطنی اش می پذیرد اما تا سوار می شود او را بازداشت می کنند و به پلیس امینیت می برند و با توجه به نوع بازجویی ها و مسائلی که مطرح کرده اند هدفشان از بازداشت تحت فشار قرار دادن کامران و خانواده ما بوده است.

بازجویی های ایو به چه صورتی بوده و چه مسائلی مطرح شده بود؟

یک بچه مرا کشته بودند و از بچه دیگرم می پرسیدند که چرا کیانوش در تجمع شرکت کرده! یعنی به جای اینکه در خصوص کشته شدن کیانوش به ما پاسخ دهند، ساعت ها از کامران بازجویی میکردند که چرا کیانوش در تجمع 25 خرداد شرکت کرده است. به کامران گفته بودند که قاتل کیانوش را در دوستان نزدیک او پیدا کنید و به این شکل دنبال قضیه نروید و.... از طرف دیگر درباره مواضع و عملکردهای آقای میرحسین موسوی، آقای کروبی، آقای خاتمی و فرزندان آقای هاشمی، ساعت ها از کامران بازجویی کرده بودند و کامران هم تنها پاسخ داده بود که وکیل مدافع یا سخنگوی آنها نیست.

اتهام کامران چه بود؟ یعنی چه اتهامی به او تفهیم شده است؟

اخلال در نظم و امنیت عمومی اتهامی است که به کامران نسبت دادند اما هیچ وقت هم به او تفهیم نکردند. کامران روز دوشنبه بازداشت و در پلیس امنیت، 5 ساعت بازجویی شده بود در حالیکه فیلمبرداری میکردند؛ سپس او را به بازداشتگاهی در حوالی میدان انقلاب منتقل کرده بودندکه بیش از 300 نفر از بازداشت شدگان روز عاشورا نیز در آن بازداشتگاه بودند. دو روز بعد دادیار شعبه 28 دادگاه انقلاب به این بازداشتگاه رفته و بازداشت شدگان را ظرف یک تا سه دقیقه محاکمه کرده است. برخی را با کفالت و برخی را با وثیقه آزاد کرده و تعدادی را نیز که کامران جزو آنها بود به زندان اوین منتقل کرده است.همان جا به کامران گفته که اتهامت اخلال در نظم و امنیت عمومی است. بعد از دو ماه هم که با قرار کفالت کامران را در 14 بهمن آزاد کردند.

گویا پسر دیگر شما نیز بازداشت شده بود. جریان چه بود؟

بله روز پنج شنبه آخر سال، سر خاک کیانوش، پسر بزرگم را بازداشت کردند و ما به اتفاق همه اعضای خانواده مقابل اداره اطلاعات تجمع کردیم. گفتند بروید او را آزاد می کنیم؛ اما گفتیم تا او را آزاد نکنید هیچ جا نمی رویم. بعد گفتند در صورتی او را آزاد می کنیم که موضوع بازداشت او را اعلام نکنید و به هیچ عنوان مساله را خبری نکنید و آزاد کردند.

غیر از این موارد، خانواده شما مورد تهدیدات دیگری نیز قرار گرفته است؟

ما تحت نظر هستیم و همه رفت و آمد ها و تلفن های ما را کنترل میکنند.در تمام این مدت حتی یکبار نتوانستیم با خیال راحت سر خاک کیانوش، بچه ام برویم. همیشه سر خاک پر است از ماموران امنیتی و روزهایی که مناسبات خاصی است حتی 6 تا 7 ماشین را پر از مامور زن و مرد، مستقر می کنند اما روزهای عادی ماموران امنیتی به صورت لباس شخصی حضور دارند حتی با ما به بهانه قرائت فاتحه برای کیانوش سر خاک او می نشینند.

گویا به منزل شما نیز مراجعه کرده و تذکراتی نیز به شما داده اند. درست است؟

بله در هر مناسبتی برای کیانوش مثلا هفتم، چهلم و.... بارها تذکر داده اند که سکوت کنید و نگذارید شلوغ شود و شعاری سر داده شود و در سکوت برگزار کنید. بیشتر تلاش کرده اند اوضاع در کنترلشان باشد.

با همه این فشارها و تهدیدها، شما همچنان پی گیر پرونده کیانوش و معرفی قاتلان او هستید؟

هیچ یک از فشارها و تهدید ها باعث نمی شود من از خون بچه بیگناه ام بگذرم. کیانوش من یک جوان نمونه و تکیه گاه من بود. او جگر گوشه من بود که خونش را ریختند و باید توضیح دهند چرا او را کشتند. چرا او که یک گلوله خورده بود در بدنش دو گلوله وجود دارد گلوله دوم را کجا و چرا به او زده اند؟ کسی که دستور کشتن بچه های ما را داده چه کسی است چه کسی او را کشت و.... و به هیچ عنوان کوتاه نخواهم آمد.

از طرفی بچه ام را کشته اند از طرف دیگر بچه دیگرم را با لباس عزا، بازداشت کرده و در زندان قزل حصار با سارقان حرفه ای و قاچاقچیان در یک اتاق نگه داشته اند. وقتی کامران آزاد شد تا مدتها تحت نظر پزشک بود و تب روده کرده بود. دخترم که باید دنبال درس و دانشگاه و کارش می بود دو ماه تمام زندگی اش در مقابل دادگاه انقلاب گذشت. دختر دیگرم دو سال تمام درس خواند برای کنکور و روز کنکورش، پیکر برادرش تشییع شد و دیگر روحیه درس خواندن ندارد. زندگی ما را کاملا به هم ریخته اند و من از خون فرزندم نخواهم گذشت. چگونه فکر میکنند این تهدید ها مرا ساکت می کند؟باور می کنید من هنوز هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم در ته ذهنم به خود می گویم امروز به کیانوش بگویم فلان کار را بکند اما تا چشمم را باز میکنم عکس او را روی دیوار و تنبورش را کنار دیوار می بینم و تازه در ناباوری یادم می آید که کیانوشی نیست. هنوز هیچ یک از اعضای خانواده ما باور نکرده که کیانوش دیگر نیست. قبلا ها چی فکر میکردم و الان این 9 ماهه چی دیدم و می بینم. من ساکت نخواهم ماند تا روز مجازات آمران و قاتلان فرزندم.

۱۳۸۹ فروردین ۱۶, دوشنبه

03.04.2010 گردهمائی این هفته در فرانکفورت