۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

تسلیت به خانم ستوده و خانواده گرامیشان


ما،حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت، درگذشت پدر گرامی خانم ستوده را به ایشان و خانواده گرامیشان تسلیت می گوییم و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط ایشان میباشیم. به امید اینکه ایشان ،بخصوص در این شرایط سخت، بتوانند کنار خانواده خود باشند و نه در بند. خانم ستوده عزیز ما را همدرد خود و در کنار خود حس کنید. به امید آزادی فوری و بی قید و شرط همهُ زندانیان سیاسی و عقیدتی.

حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

بیانیه مادران پارک لاله ایران(مادران عزادار) برای ازادی نسرین ستوده برای شرکت در مراسم تدفین پدرش

یاد و خاطره پدر بزرگوار خانم ستوده گرامی باد !
اکنون دوهفته از بازداشت نسرین ستوده وکیل شجاع بسیاری از فرزندان ما می گذرد. او که در پی احضار کتبی و برای ادای پاره ای توضیحات به دادسرای اوین مراجعه کرده بود،به ناگهان بازداشت و به سلول های انفرادی زندان اوین منتقل شد.
دادسرای اوین در حالی این بازداشت را صورت داد که پدر ایشان در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بستری بوده و امروز چشمان منتظر برای آزادی دخترش را از جهان فروبست. نیما ، کودک سه ساله این وکیل شجاع منتظر جشن تولد خود بود و دختر دوازده ساله اش که پس از تفتیش 10 مامور امنیتی از منزل و اتاق بچه ها،دچار بیقراری و ترس و وحشت و نگرانی شده است، نیاز شدید به مراقبت دارند .
در چنین شرایطی ما مادران پارک لاله( مادران عزادار) که با بازداشت مادری دلسوز بی پناهان،بر آلام و رنج های مان افزوده شده و زخم بی عدالتی ها و کشتار فرزندان مان سر باز کرده است، تاکید می کنیم که ادامه بازداشت وکیلی که هرگز کلامی، خارج از چارچوب قوانین جهموری اسلامی سخنی بر زبان نرانده و همواره با آرامش و بسیار سنجیده و به دور از احساسات از موکلان خود دفاع کرده است، بسیار بی رحمانه و غیر انسانی است .
ما به شدت نگران نسرین ستوده و فرزندان و خانواده و مادر ایشان هستیم و خواستارآزدای فوری و بی قید و شرط ایشان بوده تا با به آغوش کشیدن فرزندان اش در مراسم ترحیم پدر شرکت کند .
مادران پارک لاله (مادران عزادار) 2
مهرماه 138

مادران پارک لاله (مادران عزادار) هم چنین به ایشان و خانواده شان تسلیت می گویند.

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

به من بگویید چگونه تحمل کنم

به مادران خاوران:
باز هم سالگرد دیگری از فاجعه ای بشری گذشت ، سالگرد اعدام های دسته جمعی سال 67 ، بی آنکه کسی به شما، مادران خاوران، پاسخگو باشد که چه شد فرزندان تان را اعدام کردند .
آنها که در زندان بودند ، آنها که در بند ، اسیر بودند ، آنها که دادگاهی شده بودند ، آنها که محکوم به زندان شده بودند و سالها از محکومیت شان می گذشت ، حتی برخی از آنان مدت محکومیت خود را سپری کرده بودند ، چه کسی فرمان داد؟ چه کسانی اجرا کردند ؟ امسال حتی نگذاشتند شاخه گلی بر مزار خیالی شان بگذارید . چرا از استخوان های آنها هم می ترسند ؟ آنان چه کرده بودند که این چنین موجب هراس ستمکاران هستند .

در سالگرد فاجعه ملی ، نظاره می کنیم قاتلان و جنایتکاران را ، که حق به جانب تر از همیشه ، درشهر ها و خیابان های میهن عزیزمان ، آزادانه تر از همیشه ، می گردند . و به ناموس مردم تجاوز می کنند ، اموال ملت را چپاول می کنند و فاجعه ای پشت فاجعه راه می اندازند . تو ای مادر، که 22 سال غم فراق و هجران را تحمل کردی ، به من بگو ، چگونه تحمل کنم غم دوری فرزندم را:
که در زندان است که زیر شکنجه است
که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته
که دچار افسردگی شدید است
که بیمار است و در بستر که مجروح است
و معلول سبز که مفقود شده
ونامی از او حتی در گورستان ها نیست
که در خیابان با روبانی سبز بر پیشانی کشته شده
که در زندان زیر شکنجه جان باخته
که اعدام اش کرده اند
و من نمی دانم در کدامین گورستان است
مادران خاوران ترا بخدا به من بگویید !
چگونه تحمل کنم ؟
یک مادر عزادار – شهریور 89

۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

همبستگی با مادران خاوران و یادمان کشتار دهه 60 شنبه 11.09.2010 ,











در گردهمایی این هفته همبستگی ویژه خود را با مادران خاوران نشان دادیم .وبه مناسبت سالگرد کشتار جمعی زندانیان سیاسی در دهه 60عکسهایی از قربانیان این جنایت را به نمایش گذاشتیم و گزارشی از این کشتار به زبان آلمانی برای خواندن و اطلاع رسانی در اختیار مردم رهگذر گذاشتیم. این برنامه و گزارشات توجه زیادی به خود جلب کرد و مانند همیشه برای خیلیها این جنایات قابل تصور و باور نبود. مکرر از ما سوال میشد که آیا واقعن همهُ افرادی که عکسشان در گردهمایی ما هست به دست رژیم ایران کشته شده اند؟ و وقتی از ما میشنیدند که ما عکس همه را نداریم و تعدادشان خیلی بیشتر از اینهاست بسیار متاثر میشدند و ابراز همبستگی و همدردی میکردند. در همین روز در شهر فرانکفورت به مناسبت یادمان کشتار دهه 60 مراسمی برگزار شد که ما هم در آن حضور داشتیم .
به امید مجازات هر چه زودتر آمران و عاملان این جنایات.

حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت

نو عید جانباختگان 19اردیبهشت در کردستان برگزار شد


به مناسبت فرا رسیدن عید فطر گروه‌هایی از شهروندان کردستانی در شهرهای سنندج و کامیارن و ماکو با حضور در منازل 4 فعال کُرد که نوزدهم اردیبهشت ماه امسال در زندان اوین تهران اعدام شدند همدردی و همراهی خود را با خانواده‌های ایشان ابراز داشتند. در مراسم‌ که در منازل فرزاد کمانگر ، فرهاد وکیلی و علی حیدریان برگزار شد عده‌ای از خانواده‌های زندانیان سیاسی و جان‌باختگان پیشین جنبش کردستان و نیز تعدادی از فعالان مدنی و سیاسی کُرد حضور داشتند.
همچنین سلطنت رضایی (مادر فرزاد کمانگر) در پایان مراسم منزل خویش در کامیارن با سفر به سنندج در منازل علی حیدریان و فرهاد وکیلی حضور یافت و با مادران و خانواده این جان‌باختگان به ابراز همدردی و دلتنگی پرداخت. مادران فرزاد، فرهاد و علی در این دیدارها ضمن اعلام این‌که هر یک از این عزیزان فرزندان ما هستند و با هم فرقی ندارند، اعلام کردند «همه‌ی ما عضو یک خانواده هستیم».
این مادران همچنین از شهروندان قدرشناسی که آن‌ها را تنها نگذاشته و طی این مدت با حضور ارزشمند خود تسلی بخش غم بزرگی که بر آن‌ها رفته بوده‌اند، تشکر کردند. گفته می‌شود به مناسبت جشن رمضان مراسم مشابه‌ای نیز در منزل شیرین علم هولی در ماکو برگزار شده است.
فرزدا کمانگر، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و شیرین علم هولی 4 فعال کُردی بودند که همراه با مهدی اسلامیان، شهروند شیرازی به اتهام محاربه در تاریخ 19 اریبهشت 1389 بدون اطلاع خانواده و وکلای خود در زندان اوین تهران اعدام شدند. مسئولان جمهوری اسلامی ایران از تحویل اجساد و حتی نشان دادن محل دفن آن‌ها به خانواده‌های‌شان خودداری کردند. به دنبال این اتفاق مردم شهرهای کردستان طی یک اعتصاب عمومی گسترده و بی‌سابقه، به ویژه در سنندج مرکز استان کردستان اعتراض خود را نسبت به این اعدام‌های سیاسی نشان دادند.

۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه

گزارش تصویری از گردهمایی حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت روز شنبه 04.09.2010







عیادت مادران پارک لاله از مادر فرزاد کمانگر

تعدادی از مادران پارک لاله (مادران عزادار) از سلطنت رضایی(مادر فرزاد کمانگر) که اخیراً در تهران جراحی چشم انجام داده ،
عیادت کردند. مادران در این دیدار ضمن دلجویی از خانم رضایی وهمدردی با وی، غم و اندوه خود از اعدام فرزاد و دیگر زندانیان کُرد را ابراز داشتند. مادارن پارک لاله حمایت و پشتیبانی مادران عزادار از یکدیگر در سراسر ایران را ضروری دانستند و بر حق خود در پیگیری ظلمی که برخود و فرزندان رفته تاکید کردند.
سلطنت رضایی نیز با سپاس از حضور مادران و همدردی‌هایی که طی این مدت با وی صورت گرفته است گفت: همه‌ی ما به نوعی درد زندان یا مرگ فرزندان و عزیزان‌مان را تجربه کرده‌ایم و همدردیم. برای من آن دختر جوانی که درخیابان‌های تهران تیر خورد و کشته شد با پسرم که یعد از چهار سال تحمل زندان و شکنجه پای چویه‌ی دار رفت فرقی ندارد و همه فرزندان من هستند.
وی در ادامه گفت: پسرم را به ناحق اعدام کردند و حتی جنازه اش را تحویلمان نداند. چهار روز همراه بقیه خانواده ها در زندان اوین بودیم جوابی ندادند. به مجلس رفت
یم و آنجا استاندار کردستان هم حضور داشت. به او گفتم به اینجا می گویند خانه ی ملت. اینجا جای من است نه شما! همین آقا گفت اگر جنازه‌ها را تحویل‌تان بدهیم کردستان یکپارچه آتش می‌شود. بروید بعدا قبرها را نشان تان می دهیم. من هم گفتم گلی پرورش دادم و آن را تقدیم کردستان کردم. افتخارش برای من و شرمش برای شما.

بعد از چهلم هم به استانداری کردستان مراجعه کردم و گفتم قول دادید قبر فرزندم را نشانم دهید. استاندار باز جواب سربالا داد و گفت قبرشان را نشان‌تان دهیم می‌شود محل برپایی تجمع. تنها کاری که می‌توانم بکنم این است که برای کم شدن عذاب قیامت شان دعا کنم. این حرف را که زد بلند شدم و با مشت روی میزش کوبیدم و گفتم قیامت اینجاست. اصلا من مشتی خاک نمی خواهم. پسر من در دل مردمش زنده است. از اتاق بیرون آمدم و از ساختمان استانداری که خارج شدم دیدم تعداد زیادی مامور آماده باش ایستاده اند. با صدای بلند گفتم قدرت یک مادر فرزنده مرده را ببینید که از ترس‌شان این همه مامور برایش آورده اند. یکی از نگهبانان زن دستم را گرفت و در حالی که خودش اشک می ریخت گفت مادر جان آرام باش، برو نگذار دستشان به دستت بخورد.

در ادامه ی این دیدار یکی از مادران که فرزندنش مدتی در زندان با فرزاد کمانگر همبند بوده ، خاطراتی را از زیان پسرش در تعریف از رفتار و منش فرزاد بیان داشت و گفت پسرم از شنیدن خبر اعدام فرزاد بسیار ناراحت شد . او احترام خاصی برای فرزاد قائل است و او را سمیل یک تا انسان دلسوز و آزاده می داند .

در پایان مادران بر خواسته های قانونی و برحق خود تاکید کردند وبار دیگر هم قسم شدند که تا پای جان از خون پاک فرزندان شان نگذرند.