۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

مادران عزادار با اسلحه متوقف نمی شوند


با گذشت یک سال و نیم از اعلام موجودیت گروه مادران عزادار که اکنون به مادران پارک لاله تغییر نام داده، فشارها بر این گروه شدت گرفته است.طی هفته گذشته چند تن از اعضا و حامیان مادران عزادار به دفتر پی گیری وزارت اطلاعات احضار و هرچند اکرم زینالی و ژاله مهدوی، اعضای گروه مادران عزادار و مادران سعید زینالی و حسام ترمسی با قرار وثیقه آزاد شده اند، اما اکنون ندا مستقیمی و حکیمه شکری، دو حامی این گروه همچنان در بازداشت به سر می برند


اما گروه مادران عزادار که به شیوه ای مسالمت آمیز فعالیت میکند، چه خطری برای حکومت دارد؟ چرا برخی از مادران بازداشت شده برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار قرار گرفته اند؟ در همین زمینه با خدیجه مقدم، عضو کمیته مادران صلح و از اعضای فعال مادران عزادار مصاحبه کرده ایم.

مادران عزادار در وب سایت رسمی خود اعلام کرده اند که: "مادران پارك لاله، مادران جانباختگان سي و يك سال گذشته هستند كه هرگز از خون فرزندانشان نخواهند گذشت و خواهان محاكمه آمران و عاملان اعدام هاي فردي و دسته جمعي، كشتارهاي قومي و ديني، زندان، شكنجه، تجاوز، ترور، شبيخون به منازل، به خاك و خون كشيدن خوابگاه ها و... از دهه شصت تا كنون هستند".

این مادران براساس اعلام رسمی شان "خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند و اعدام را يك قتل سازمان يافته مي دانند و مخالف هرگونه قتلي با هر شكل و هر نامي از جمله سنگسار و قصاص مي باشند و خواهان لغو قانون مجازات اعدام هستند".

مصاحبه "روز" با خدیجه مقدم را در ذیل بخوانید:

خانم مقدم گروه مادران عزادار چگونه تشکیل شد؛ آن هم در بحبوحه اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد که هر روز شاهد کشتار و بازداشت های گسترده بودیم.

وقتی ما در خیابان ها شاهد کشتن بچه ها بودیم و از طرفی عده زیادی را دستگیر کردند، تعدادی از مادران گفتند باید کاری بکنیم؛ تا اینکه فیلم جان باختن ندا را دیدیم و همه واقعا منقلب شدیم، انگار این اتفاق برای بچه خود ما افتاده بود. از طرفی خبرهایی از شکنجه ها می رسید که به شدت همه ما را نگران کرده بود و در فکر این بودیم که باید کاری بکنیم. نشستیم و صحبت کردیم و گفتیم باید حرکتی مادرانه انجام دهیم؛ حرکتی که اصلا سیاسی نباشد چون هیچ کدام از ما آدم های سیاسی نبودیم.

در اصل جان باختن ندا جرقه این حرکت شده درست می گویم؟ هسته اولیه چگونه شکل گرفت؟

فیلم ندا واقعا همه را منقلب کرد. همان زمان دو نفر از مادرانی که بچه هایشان در زندان بودند آمدند و ما کار را با گروهی اندک شروع کردیم. زمانی که تصویر ندا دنیا را تکان داده بود گفتیم جایی جمع شویم و به یاد ندا بخواهیم که به خشونت ها پایان داده شود و بچه ها را آزاد کنند. فراخوان دادیم برای پارک لاله، نزدیک جایی که ندا کشته شده بود و دقیقا در ساعتی که ندا جان باخت جمع شدیم.

ابتدا خواست شما آزادی بازداشت شدگان و توقف خشونت بود؟ یعنی با این دو خواسته فراخوان دادید؟

آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بچه هایی که همان روزها بازداشت شده بودندو محاکمه عاملان و آمران کشتارها، خواسته های ما بودند. ما همه در خیابان ها شاهد بودیم که خشونت از طرف مردم نیست؛ از طرف گروههای پلیس و بسیج و لباس شخصی ها بود و بچه ها برای دفاع از خودشان به حرکت هایی دست می زدند. در تمام مدتی که همه در راهپیمایی بودند و می خواستند رایشان را پس بگیرند ما می رفتیم که حایل باشیم بین مردم و نیروهای نظامی. می رفتیم و صحبت میکردیم و می گفتیم که این بچه ها، بچه های شما هستند نزنید، شلیک نکنید. دائما در خیابان ها با نیروهای نظامی در حال صحبت بودیم حتی با لباس شخصی ها هم حرف میزدیم. یادم است به یکی از ماموران نیروی انتظامی که سن بالایی داشت گفتم ببین برادر، دختر و پسرت هم در این جمع هستند چطور دلت می آید بزنی؟ گفت من نمی زنم و... در اصل میخواهم بگویم تشکیل گروه مادران عزادار در ادامه همین تلاش ما برای جلوگیری از خشونت بود؛ خواسته ما در ابتدا آزادی بچه ها و محاکمه آمران و عاملان بود و معتقد بودیم که عاملان براساس دستوری که داده شده اقدام می کنند و تنها محاکمه آنها کمکی نمیکند و باید آمران محاکمه شوند. خود من در همین اعتراضات و درگیری ها، پلیسی را دیدم که داشت گریه می کرد و واقعا اشک می ریخت.

و همان هفته اول که فراخوان داده بودید تعدادی از مادران بازداشت شدند و برخورد با مادران در اصل از همان هفته اول شروع شد؛ درست است؟

بله هفته اول 20 نفر از مادران را گرفتند. همان هفته اول استقبال بسیار زیادی شده بود و با وجود اینکه مادران را بازداشت کردند اما سایر مادران در گوشه و کنار پارک می گفتند باید حرکت را ادامه دهیم. حرکتی که بنیانگذار خاصی نداشت و مادران آمدند پارک و با همفکری همدیگر، کارها را سامان دادند و کارها همین طور ادامه یافت. هفته های دیگر هم با همه فشارها و تهدیدها، مادران می آمدند، دور آب نما راه می رفتند، روی نیمکت ها می نشستند و همین طور تعداد مادران اضافه می شد.

خانم مقدم براساس اعلام خود مادران عزادار، مادران جانباختگان سي و يك سال گذشته هستند یعنی مادران جان باختگان دهه شصت، به نوعی از خاوران و سر قبرهای فرزندانشان به پارک لاله آمدند و در کنار مادران جان باختگان سال گذشته قرار گرفتند. این شاید از بزرگترین دستاوردهای مادران عزادار باشد چگونه این مساله اتفاق افتاد؟ با توجه به اینکه هنوز سخن گفتن از فاجعه دهه شصت در ایران نوعی تابو است و نوعی سکوت در این زمینه در کشور حاکم بود؟

در مورد جانباختگان دهه شصت، سکوت از طرف خانواده ها نبوده. مادران خاوران همیشه در سالگرد فاجعه ملی کشتار دسته جمعی 67 به خاوران می رفتند و مورد تهدید قرار می گرفتند زیر فشار زیادی بودند اما مراسم برگزار می کردند. من واقعا شاهدم در چه شرایطی مراسم ها را برگزار میکردند. در اصل میخواهم بگویم مادران عزادار پیش قراولان این حرکت نیستند. مادران خاوران در ابتدا بودند منتهی در محدوده خاوران بوده حرکت آنها و زنده نگهداشتن نام و یاد بچه هایشان... اما این گونه دادخواهی عمومی بعد از انتخابات سال گذشته و در جریان کشتار بچه ها در خیابان ها و بازداشت های گسترده شکل گرفت. رسانه ها اما باید بگویند که چرا از دهه 60 نمی نویسند. جنبش سبز به حرکت خود ادامه میدهد و خیلی از کسانی که خودشان در حکومت بودند مثل آقای موسوی، درباره دهه ۶۰ صحبت میکنند و این نتیجه تلاش های مادران بوده. این مادران در نشست های مختلف این مساله را باز کردند و در نشست هایی که با شخصیت های جنبش سبز داشتند این پرسش را مطرح می کردند و مدام می پرسیدند که دهه 60 چی؟ ما مادران جانباختگان دهه شصت هم هستیم. در اصل میخواهم بگویم در میان مردم و مادران، فاجعه دهه 60 زنده بود اما فضایی نبود که مطرح شود. مثلا مادر سعید زینالی، 12 سال بود پی گیر سرنوشت و وضعیت بچه اش بود اما فضایی نبود حرفی بزند. مادران این فضا را به وجود آوردند. به مرور تعدادی از مادرانی که 31 سال است بچه هایشان کشته شده اند، خودشان می آمدند و می گفتند ما تا حالا ساکت بودیم بچه های ما را کشتند و کسی حرفی نزد اما دیگر نمی خواهیم سکوت کنیم و نمی گذاریم سال ۶۷ دیگری شکل بگیرد. حتی خیلی از مادرانی که در گذشته اند یا مسن تر شده اند و نمی توانند بیایند، خانواده هایشان می آمدند. من یادم هست مادری آمده بود؛ با چادر بود و کیفش را باز کرد و عکس 5 بچه اش را نشان داد که جان باخته بودند. برای ما و هیچ یک از مادران اصلا مهم نبود که بچه هایی که جان باخته اند وابسته به چه گروهی بودند. مادران خود می شنیدند و می آمدند. این مادر هم برای دادخواهی آمده بود و می گفت من از خون بچه هایم گذشته ام اما آمده ام بگویم دیگر بس است دیگر نکشید و... مادران هم به دیدن مادران جانباختگان دهه شصت می رفتند و حتی به دیدن مادرانی که بچه هایشان را در زمان شاه از دست داده بودند می رفتند و همین طور مادرانی که سال گذشته بچه هایشان را از دست داده اند. هر هفته هم مادران می آمدند و خیلی از مادرانی که در حوادث اخیر بچه هایشان را از دست داده بودند می آمدند. مادرانی که بچه هایشان زندان بودند یا قبلا کشته شده بودند. کم کم به بیش از 300 نفر رسیدیم که مادران در پارک شمع روشن می کردند و در دستشان می گرفتند. فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان و فعالان حقوق بشر هم می آمدند. حرکت هم اینقدر مرتب و منظم بود که پلیس هم همکاری میکرد مثلا قرار بود از ساعت 6 تا 7 باشیم، نزدیک ساعت 7 پلیس می آمد می گفت نزدیک 7 است، بروید. مادران هم همکاری میکردند. حرکت مسالمت آمیز و قشنگی بود.

و بعدها لغو حکم اعدام به عنوان خواسته دیگر مادران اعلام شد. مادرانی که در 31 سال گذشته بچه هایشان کشته شدند چگونه به اینجا رسیدند و چطور این خواسته هم به خواسته های اصلی شان اضافه شد؟

بعد از اعدام ارش رحمانی پور و محمد علی زمانی بود که مادران اعلام کردند حکم کیفری اعدام باید لغو شود و قوانین به روز نیست و باید تغییر کند. در اصل مادران دستاوردهای بسیار زیادی داشتند؛مهم ترین دستاورد همین بود که اشاره کردید. من خودم شاهد بودم در دیدارهایی که مادران عزادار با خانواده ها داشتند مادری بود که می گفت تا قاتل بچه ام تکه تکه نشود آرام نمی شود. مادران با او حرف زدند و گفتند که باید یک جایی جلو این خشونت گرفته شود و این کلمات خشونت آمیز و مرگ و قصاص را بر زبان نیاوریم. بعد از صحبت هایی که می شد این مادر و سایر مادران هم قبول میکردند و می رسیدند به نکته ای که می گفتند بچه ما که دیگر بر نمیگردد، کشته شده و اگر بگوییم قصاص نمی خواهیم در جامعه تاثیر میگذارد و باید به سمتی برویم که این خشونت متوقف شود و برای بچه های دیگر پیش نیاید.

بازداشت مادران و تحت فشار قرار گرفتن شان برای مصاحبه های تلویزیونی هم به مرور شدت گرفت. خانم مقدم حکومت از چه چیزی می ترسد که با مادران چنین برخوردهایی میکند؟

چون از آگاهی می ترسند. از آگاه شدن مردم و همبستگی و متحد شدن مردم می ترسند و الا مادران هیچ خطری برای حکومت ندارند. نه برانداز هستند نه کار سیاسی می کنند و نه خواسته سیاسی دارند و نه حتی تفکری سیاسی دارند. فقط میخواهند از حق بچه هایشان دفاع کنند و این همه خشونت از بین برود و این به هیچ عنوان به ضرر حکومت نیست. مادران نمی توانند با مادرانی که بچه هایشان زندان بودند یا کشته می شدند ابراز همدردی نکنند؛ به دیدن خانواده هایشان می روند و این به مذاق آقایان خوش نمی آید و شروع کردند به تهدید و فشار بر مادران. خود مرا که به دفتر پی گیری اطلاعات احضار کردند تمام بحث شان سر مادران عزادار بود و می خواستند که ما جلو این حرکت را بگیریم. گفتم وقتی جلو این حرکت گرفته می شود که به داد مادران برسید و بچه هایشان را آزاد کنید و آمران و عاملان را محاکمه کنید. گفتند مگر بچه تو کشته شده به تو چه ربطی دارد؟ پاسخ دادم که چه فرقی میکند اگر زاویه شلیک کمی تغییر میکرد به بچه من میخورد. همه اینها بچه های ما هستند و... فشارها شدیدتر شد و چندین نوبت در پارک لاله دستگیری داشتیم. حمله کردند و یکبار 30 نفر و یکبار هم 19 نفر را بازداشت کردند و بعد با کفالت و وثیقه آزاد شدند؛ برخی دادگاههایشان شروع شده و برخی همچنان در انتظار هستند. متاسفانه گویا همدردی با مادران عزادار جرم است چون به دلیل همدردی مادران باید زندان بروند. شاهد هستیم که اتهامات واهی ارتباط با سازمان های تروریستی به مادران می زنند در حالیکه مسالمت آمیز ترین حرکت، حرکت مادران بوده و حتی پارک را برای جمع شدن انتخاب کردند که جلوی عبور و مرور مردم گرفته نشود و باعث ترافیک نشوند. مادران بارها گفته اند ما هم سبزیمو هم سرخیم هم بنفش؛ ما رنگین کمان ایم. ما رنگ بچه هایمان هستیم. بچه های ما ریشه دارند و فقط بچه هایی که سال گذشته جان باختند سبز نیستند بلکه همه بچه های ما سبز هستند.اگر در همه جای دنیا، جاهایی است که مردم می روند و صحبت میکنند چه اشکالی دارد در ایران هم پارک لاله به عنوان سمبل حرکتی مسالمت آمیز در ایران شناخته شود و مردم بروند و حرف بزنند؟

و بعد مادران دیگر در پارک لاله و سایر پارک ها حضور نیافتند. آیا این به دلیل همان فشارها و احضارها و بازداشت ها بود؟

بله حرکت ادامه داشت تا دستگیری های گسترده و فشارها شدت گرفت و مادران تصمیم گرفتند پارک نروند، اما با همبستگی به حرکت خود ادامه دهند. مادران اگر پارک نمی روند دلیل بر گذشت از خواسته هایشان نیست. باید توجه داشت که مادران فقط در تهران نیستند در همه جای ایران هستند و اعتراض دارند و به حرکت خود ادامه می دهد.

چرا اسم مادران عزادار به مادران پارک لاله تغییر یافت؟

در اصل مادران خود را مادران پارک لاله میدانند و در سالگرد تشکیل این گروه گفتند ما نمیخواهیم همیشه عزادار باشیم، میخواهیم دادخواه باشیم. دادخواه سرفراز و چون حرکتمان را از پارک لاله شروع کرده ایم به این اسم تغییر نام می دهیم.

خانم مقدم با وجود این فشارها و بازداشت ها، مادران چگونه میخواهند به فعالیت خود ادامه دهند؟

آدم وقتی تهدید می شود شاید در کوتاه مدت ناامید و دلسرد شود ولی وقتی کمی مختصات حرکت خود را پیدا میکند و می بیند که تمام خواسته هایش بر حق است مصمم تر می شود. مادران عزادار هیچ سابقه فعالیت سیاسی ندارند. اصلا سیاسی نیستند، حتی بیشتر مادران سابقه فعالیت مدنی هم نداشته اند. تجربه زیادی ندارند ولی همه در دادخواهی مصمم هستند. وقتی برخی از مادران رابه زندان می برند چنان وحشتی در آنها ایجاد می کنند و اتهاماتی واهی میزنند که مادران می گویند مگر ما چه میخواهیم و چه میکنیم که بترسیم؟ اما باید توجه داشت که مادران عزادار یک سازمان یا یک حزب نیستند. این یک حرکت است و با زندان بردن عده ای و تحت فشار قرار دادن عده ای دیگر متوقف نمی شود. متاسفانه روز به روز هم تعداد مادرانی که بچه هایشان به زندان می روند زیاد می شود. مطمئنا این حرکت ادامه خواهد داشت اما سئوال من از حکومت این است که آیا پایه های حکومت اینقدر سست است که یک گروهی که می گوید کشتار نکنید و عاملان و آمران را محاکمه کنید آن را سست میکند؟ یعنی اینقدر پایه های امنیت شان سست است که با حرکتی مادرانه به خطر می افتد؟ شما بیانیه ای که مادران برای حبیب الله لطیفی دادند را ببینید چقدر مادرانه است. حرکت مادران به هیچ عنوان متوقف نخواهد شد چون این مادران دنبال خونخواهی نیستند دنبال دادخواهی هستند. اگر دنبال خونخواهی بودند می گفتند قاتل بچه ها را اعدام کنید و تمام می شد ولی بحث بالاتر از این حرفها است.

هفته گذشته هم تعدادی از مادران احضار شده اند و اکنون هم دو نفر از حامیان مادران در بازداشت هستند.

بله اخیرا فشارها بر مادران خیلی زیاد شده و حتی افرادی را از نیروهای خودشان بین مادران می فرستند که مادران راشناسایی کنند تا بتوانند آنان را بازداشت کنند. ندا مستقیمی و حکیمه شکری در 14 آذر در جریان تولد امیر ارشد تاجمیر بازداشت شدند؛ امیر سال گذشته در خیابان جان باخت و فرزند مادری است که همیشه با صدایش در رسانه ملی ما، آرامش و صلح را زمزمه می کرد. 6 ساعت از مادر سهراب اعرابی و مادر و خواهر مصطفی کریم بیگی بازجویی کرده اند در حالیکه این مادران همه حرفهایشان را در رسانه ها و به صورت شفاف گفته اند؛ چی دارند که 6 ساعت بازجویی شوند؟ پدر رامین رمضانی را بازداشت کرده و اتهامات سنگین به مادران زده اند. این فشارها متاسفانه روز به روز بیشتر هم می شود چون آقایان میخواهند در جامعه سکوت حاکم باشد و هیچ صدایی شنیده نشود تا بتوانند به کارهای غیر قانونی خودشان ادامه دهند. آخر کجا بهشت زهرا رفتن جرم است؟

خانم مقدم، حامیان مادران عزادار در کشورهای مختلف و شهرهای مختلف جهان هم تشکیل شده اند و مادران عزادار در چارچوب مرزهای داخلی محدود نشده. نظر شما در مورد فعالیت این گروهها در خارج از کشور چیست؟

این حرکت واقعا اینقدر حرکت درستی بود که مادرانی که در شهرهای دیگر بودند برای همبستگی گروههایی را تشکیل دادند تا صدای مادران ایران را به گوش جهانیان برسانند. این شبکه ای که به وجود آمده شبکه بسیار قدرتمندی است و می بینیم که همه اعتراضات و حرکات مسالمت آمیز را همین مادران در خارج از کشور هماهنگی می کنند و بردوش می کشند. دهه 60 دهه تلخی بود؛ وقتی می بینم این مادران در این برف و سرما بیرون می آیند حس می کنم به درستی متوجه هستند که نباید ساکت باشند و باید اجازه ندهند دهه 60 دیگری رقم بخورد. باید اینقدر تکرار کنند و می کنند که همین تکرار خود یک کار فرهنگی است و نقطه ای که این مادران را به هم پیوند میدهد حس مادری شان است خط کشی ندارند سیاسی عمل نمی کنند و برایشان فرقی نمیکند فرزند خودشان با فرزند یکی دیگر.

سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید؛ اگر در پایان صحبت خاصی دارید بفرمایید.

من واقعا از همه مادران در همه جای دنیا تشکر میکنم و می بینم چگونه زحمت می کشند اگر نبودند شاید صدای مادران در داخل آنطور که باید شنیده نمی شد. مادران عزادار یا مادران پارک لاله، یک گروه هستند و از گروههای کوچک تشکیل شده اند و در تمام ایران هستند و نمی توانند با دستگیری چند نفر مانع از این حرکت شوند. در تهران هم گروههای مختلف هستند که حول محور همان سه خواسته اولیه همچنان فعالیت می کنند و نمی توان این حرکت را با قوه قهریه و برخوردهای امنیتی و بازداشت و... متوقف کرد.


علیه اعدام مقابل کنسولگری Gegen Hinrichtung 28.12.10

شرمتان باد ای خداوندان قدرت/ بس کنید/ از این همه ظلم و قساوت بس کنید/ فکر مادرهای دلواپس کنیدچسباندن عکسهای علی صارمی و حبیب لطیفی بر سر در کنسولگری. نه میبخشیم نه فراموش میکینم

بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان/ روز و شب با خون مردم آبیاری میکنند/ شرمتان باد ای خداوندان قدرت/ بس کنید
خواهان رعایت حقوق بشر در ایرانیم
اعدام بس است
خواهان آزادی برای همه زندانیان سیاسی در ایران هستیم
در اعتراض به اعدام علی صارمی و علی اکبر سیادت و در حمایت ازحبیب لطیفی عکسها را به سردر کنسولگری رژیم نصب کردیم.
بر خلاف همیشه پلیس ایرادی نگرفت که ما مقابل در کنسولگری تجمع کرده ایم و ما با حضور پلیس حدود 2 ساعت آنجا به تجمع اعتراضی خود ادامه دادیم.


شرکت فعال حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت در این اکسیون







روز سه شنبه 28 دسامبر در پی یک فراخوان سراسری از چندین شهر اروپا ما حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت در کنار عده ای از ایرانیان مقیم فرانکفورت و شهرهای اطراف آن و همینطور عده ای از حامیان مادران پارک لاله/دورتموند مقابل کنسولگری رژیم در فرانکفورت تجمع اعتراضی علیه اعدامها ، در حمایت از حبیب لطیفی و برای آزادی زندانیان سیاسی داشتیم. در شروع این اکسیون عکسهایی از حبیب لطیفی و علی صارمی را به ساختمان کنسولگری و نزدیک در ورودی نصب کردیم و بعد مقابل در ورودی تجمع کردیم و اعتراض خود در شعارهایی به زبان فارسی و آلمانی نشان دادیم . ویژه گی این اکسیون در این بود که پلیس معمولا چه با مجوز چه بی مجوز اجازه نمیدهد که ما مقابل در ورودی تجمع کنیم و باید خیلی دورتر از در ورودی بایستیم و ما بااینکه به دلیل کمی وقت بدون اجازه پلیس آنجا بودیم ایرادی به ما نگرفتند که این خود یک پیروزی کوچک برای ما بود. و حتی از نصب عکسها به ساختمان ( که البته قبل از آمدن پلیس به محل انجام دادیم ) هم ایرادی نگرفتند فقط خواهش کردند که موقع رفتن آنها را خودمان برداریم. این رفتار نرم پلیس برای ما تازگی داشت که نمیدانیم چطوری تعبیرش کنیم. ولی به هرحال برای ما مثبت بود و توانستیم چشم در چشم مزدوران با صدای بلند اعتراض خود را به جنایات رژیم فریاد کنیم
زنده باد اتحاد و همبستگی ، زنده با آزادی و برابری
حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت.

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

حبیب اله لطیفی پور فرزند کرد ما را اعدام نکنید



طنین صدای مادر و خواهر حبیب را رساتر کنیم و از وجدان های بیدار بخواهیم نگذارند ، این دانشجوی 28 ساله اعدام شود.
باز هم خبراجرای حکم اعدام یکی از فرزندان کرد ما ، چون آورار بر سر ما فرود آمده و شب و روز مان را سیاه کرده است وغم عزیزان مان که در خیابان ها به گلوله بسته شدند ، در زندان ها بر اثر شکنجه جان باختند و یا به دار آویخته شده اند را تازه تر کرده است.
اعدام تا کی ؟ کشت و کشتار تا کی ؟ خشونت تا به کی ؟
سوالی مادرانه از مسولان داریم :
آیا از سی و دو سال خشونت نتیجه ای عایدتان شده است ؟
صدای آزادیخواهی و عدالتخواهی خاموش شده است ؟
آیا زمان آن نرسیده که از تاریخ درس بگیرید و صدای مردم را بشنوید ؟
آقایان !
حداقل ادعای مسلمانی خود را فراموش نکنید و در ماه محرم کسی را اعدام نکنید .
حبیب اله لطیفی پور حبیب خداست ، زندگی را به او باز گردانید .
تعدادی از مادران پارک لاله (عزادار )تهران
جمعه - 4 دی ماه 89




دومین روز اعتراض در فرانکفورت مقابل کنسولگری
ما در اعتراض به حکم اعدام حبیب الله لطیفی پور و اجرای آن روز شنبه 25.12.10 ساعت 11 مقابل کنسولگری ج . ا. جمع میشویم
و انزجار خود را از رفتار ددمنشانه و صدور احکام غیر انسانی اعلام میکنیم.
از همه دوستان آزادیخواه تقاضای همراهی میکنیم
Gegen Hinrichtung Samstag den 25.12.10 um 11 Uhr vor dem iranischen Konsulat in Frankfurt, Raimund Str. 90
حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت

۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

علیه اعدام اقدام کنیم


ما در اعتراض به حکم اعدام حبیب الله لطیفی پور و اجرای آن فردا جمعه 24.12.10 ساعت 11 مقابل کنسولگری ج . ا. جمع میشویم
و انزجار خود را از رفتار ددمنشانه و صدور احکام غیر انسانی اعلام میکنیم.
از همه دوستان آزادیخواه تقاضای همراهی میکنیم
Gegen Hinrichtung morgen den 24.12.10 um 11 Uhr vor dem iranischen Konsulat, Raimund Str. 90
حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

نسرین ستوده را تنها نگذاریم



در گردهمایی این هفته، روز شنبه 18 دسامبر صدای حق طلبانه نسرین ستوده که حدود بیست روز است در اعتصاب عذا بسر میبرد به گوش دیگران رساندیم. نسرین ستوده، حقوقدان و وکیل تعدادی از فعالان سیاسی و مطبوعاتی و همچنین وکیل خانواده های دو تن از جانباختگان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش سال گذشته، از 13 شهریور ماه در بند 209 زندان اوین و در سلول انفرادی زندانی است و از هفته گذشته در اعتراض به کلیه احکام ناعادلانه ای که بعد از انتخابات صادر شده اعتصاب غذا کرده است
نسرین ستوده در اعتصاب غذای ایندفعه خود نه فقط برای رسیدن خود به حقوق اولیه انسانیش بلکه خواهان رسیدگی به وضعیت تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی بعد ازانتخابات دروغین سال گذشته و احکام ناعادلانه ای که در مورد آنها اجرا شده و میشود، شده. ما از تحصن فعلان حقوق زنان که از روز دوشنبه 20. دسامبر در ژنو ، مقابل سازمان ملل انجام میشود حمایت میکنیم و تمام زنان و مردان آزاده در هر کجای دنیامیخواهیم که به این حرکت اعتراضی به هر صورتی که قابل اجراست بپیوندند. ما حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت خواهان آزادی فوری وبی قیدوشرط خانم ستوده هستیم .
و همچنین خواهان آزادی فوری وبی قید و شرط غلامحسین عرشی، رضا شهابی، مجمد نوری زاد و آرش صدقی که آنها هم در اعتصاب غذا به سر میبرند و وضع جسمانیشان وخیم گزارش شده ، هستیم
به امید آزادی فوری و بی قید وشرط تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران
حامیان مادران پارک لاله/فرانکورت

بازهم دستگیری وبازداشت مادران عزادار

یک بار دیگرهمدردی با مادران و خانواده های داغدیده باعث شد تا دوتن ازحامیان مادران پارک لاله درهفته مبارزه باخشونت علیه زنان توسط سردمداران حکومت اسلامی که مدام ازمنزلت زن سخن میگویند بازداشت و زندانی شوند. مدت سه روز از دستگیری خانم حکیمه شکری و ندا مستقیمی میگذرد و هیچ خبری از آنان در دست نیست .
حکیمه شکری
ما سوال می کنیم آیارفتن بر مزار شهدا و جانباختگان جرم است ؟ آیاهمدردی و دلجویی از خانواده های داغدار امنیت ملی را برهم می زند؟ به کدامین گناه مجرم شناخته می شویم ؟ یک روز مادری رابه گناه جست و جو برای یافتن فرزندش به بند میکشید و روزی به گناه تسلی دادن دیگران.
در این یکسال واندی که از انتخابات می گذرد بارها مادران این مرز و بوم به دلایل واهی بازداشت و زندانی شده اند. امروز این دو مادر فقط برای همدردی باخانواده شهید امیرتاجمیری جانباخته روز عاشورای سال 88 و وقتی در کنار سایر خانوادهای داغدار بودند دستگیرشده اند و کار به آنجا رسیده که خانواده های این داغدیدگان رابه جای دلجویی وحمایت بازداشت می کنند. مادر سهراب اعرابی 6 ساعت بازجویی پس می دهد و مادر رامین رمضانی و مصطفی کریم بیگی بعد از چند ساعت همراه تعدادی از همراهان آزاد می شوند و پدر رامین رمضانی شهیدی که سرباز این کشور بود و در روز25 خرداد شهید شد را به همراه 2 مادر از حامیان مادران پارک لاله بازداشت و به جای نامعلومی می برند وفقط به خانواده رمضانی می گویند برای مدت 10 روز داروهایش را تحویل بدهند.
به خانمها شكري و مستقيمي اتهام كليشه اي جاسوسي! زده شده و اينكه با سايتهاي خارج كشوري در ارتباط بوده ايد و يا اينكه شما روي پول شعار نويسي ميكرده ايد! وسازماندهي و فعاليتهاي مادران و... را شما انجام ميدهيد.!!!
دروغ هاي دستگاه هاي اطلاعاتي تماما،براي به زانو درآوردن مادران فداكار و فعال كه از خانواده هاي دردمند جانباختگان و بازداشتي ها حمايت ميكنند مي باشد.ظالمان حاكم ميخواهند از هر طريقي هر صداي دادخواهي و حق طلبي را با انواع برچسپهاي
رذيلانه سركوب كنند.
ما مادران پارک لاله ضمن محکوم کردن این گونه دستگیری ها و مخصوصا دستگیری این دو مادر و دستگیری پدر رامین رمضانی یکبار دیگر خواسته های برحق خود را به گوش تمامی مردم آزادی خواه می رسانیم و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط آنان هستیم .


آزادی کلیه زندانیان سیاسی وعقیدتی
محاکمه آمرین وعاملین بازداشتها و کشتار جانباختگان سال 88 وسی ودو سال اخیر
لغو مجازات اعدام

مادران پارک لاله


۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

گردهمایی این هفته حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت 11.12.2010

http://www.radioneda.de/2010/12/10/fr_m101211.mp3
گزارش رادیویی







گروه حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت در گردهمایی این هفتهُ خود برنامهُ ویژه و گسترده تری را با همکاری و حمایت سازمان عفو بین الملل، جمعیت بهائیان فرانکفورت و حامیان آنان و گروه زنان اس. پ . د.( حزب سوسیال دمکراتها) به دفاع از حقوق بشر و علیه پایمال شدن آن در ایران اختصاص دادند.
این اکسیون در میدانی که ما هر هفته برنامه خود را اجرا میکنیم انجام شد و علاوه بر توجه رهگذران به این برنامه چند رسانه آلمانی و ایرانی هم گزارش تهیه کردند .
ما حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت در اعتراض به دستگیریهای بیشمار، شکنجه و رفتار غیر انسانی در زندانها، اعتراف گیریهای ساختگی و نمایشی، اعدام های اعلام شده و اعلام نشده، قطع عضو و کلا نقض حقوق بشر در ایران و پیرو خواسته های مادران پارک لاله ایران خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی ، لغو حکم اعدام و شناسایی و محاکمه آمران و عاملان کشتار های سی و دو سال اخیر در دادگاهی علنی و مورد اعتماد مردم هستیم.
















گزارش تصویری از اکسیون به مناسبت روز جهانی حقوق بشرمقابل کنسولگری فرانکفورت10.12.2010